مادر

فرزند عزیزم :

آن زمان که مرا پیر و ازکار افتاده یافتی،

اگر هنگام غذا خوردن لباس...هایم را

کثیف کردم و یا نتوانستم لباسهایم را

بپوشم

اگر صحبت هایم تکراری و خسته کننده

است صبور باش و درکم کن

یادت بیاور وقتی کوچک بودی مجبور

میشدم روزی چند بار لباسهایت عوض

کنم برای سرگرمی یا خواباندنت مجبور

میشدم بارها و بارها داستانی را برایت

تعریف کنم...

وقتی نمیخواهم به حمام بروم مرا سرزنش و شرمنده نکن

وقتی بی خبر از پیشرفتها و دنیای امروز سوالاتی میکنم،با تمسخر به من ننگر

وقتی برای ادای کلمات یا مطلبی حافظه م یاری نمیکند،فرصت بده و عصبانی نشو

وقتی پاهایم توان راه رفتن ندارند،دستانت را به من بده...همانگونه که تو اولین

قدمهایت را کنار من برمیداشتی....

زمانی که میگویم دیگر نمیخواهم زنده بمانم و میخواهم بمیرم،عصبانی نشو..

روزی خود میفهمی

از اینکه در کنارت و مزاحم تو هستم،خسته و عصبانی نشو

یاریم کن همانگونه که من یاریت کردم

کمک کن تا با نیرو و شکیبایی تو این راه را به پایان برسانم

فرزند دلبندم،دوستت دارم

 

 



نظرات شما عزیزان:

سعید
ساعت2:15---7 تير 1393
اشکم در اوووومد
مادر خیلی خووووبه
خیــــــــــــــلی


donya
ساعت23:42---25 خرداد 1393
مامانی جونم دوستت دارم
البته بابامو هم همینطور

:*


نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





[ یک شنبه 25 خرداد 1393برچسب:, ] [ 20:1 ] [ Narges & Hadiseh ]

[ ]